هجده همین نشست کتابخوان
کتابخانه امام خمینی میزبان نشست کتابخوان شد
کتابخانه امام خمینی فلاورجان میزبان هجده همین نشست کتاب خوان شد.
به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی استان اصفهان، هجده همین نشست کتابخوان» و ششمین نشست مدرسه ایی روز چهارشنبه هجده بهمن با حضور دانش آموزان کلاس ششم ابتدایی شهید شیرودی در بخش کودک کتابخانه امام خمینی برگزار شد.
این نشست با معرفی 5 کتاب، که در ادامه به مرور اجمالی آنها می پردازیم، به کار خود خاتمه داد.
" آن مرد پیشگو"/ نوشته /مژگان شیخی ارائه توسط مهدی اکبری(دانش آموز)
کتاب مصوّر حاضر، از سری کتابهای قصّههایی از امام علی(ع) و یارانش» است که به زبانی ساده و نثری روان بیان گردیده است ،در این داستان میخوانیم: امام علی(ع) و تعدادی از یارانشان برای جنگ با خوارج آماده میشدند، ولی یک مرد پیشگو قصد داشت مانع از حرکت آنها شود. مرد پیشگو عقیده داشت که اگر امام علی(ع)» و یارانش راه بیافتند در راه دچار سختی میشوند..
"تختی" نوشته /بهناز بشیری ارائه توسط علی قدیری (دانش آموز)
جهان پهلوان غلامرضا تختی، در سال 1309 دریک خانواده باایمان و مذهبی درجنوب شهرتهران چشم به جهان گشود، پدرغلامرضا با سختی برای گذران زندگی زحمت می کشید و مادرغلامرضا نیز زنی فداکار و مهربان و نیکوکار بود، غلامرضا پسری مهربان و باگذشت بودو از همان کودکی، زور بازو و قدرت خوبی داشت؛ ولی هیچوقت از قدرت خود برای اذیت دیگران استفاده نمی کرد وورزش کردن را دوست داشت. او آرزو داشت که روزی قهرمان کشتی شود و بلاخره در سال 1329 به مقام قهرمانی کشتی ایران رسید و تا 15 سال قهرمان کشتی ایران بود.
یک اسب ودوسوار » نوشته مهدی شجاعی/ ارائه توسط: شهاب اقبالی(دانش آموز)
مردم کوفه به امام حسین (ع) نامه نوشتهاند و از او خواستهاند که به کوفه بیاید. امام به سوی کوفه راه افتاده است؛ اما پیش از رسیدن امام، ابن زیاد حکومت کوفه را در دست گرفتهاست. او با زور و شکنجه مردم را وادار ساخته که حکومت او را بپذیرند و هرکس با او بیعت نکند، روانهی زندان و شکنجهگاه میشود. از وقتی ابن زیاد به کوفه آمده، شهر ناآرام شده است. اما "حبیب بن مظاهر" با وجود همین ناآرامی شهر را ترک میکند و با غلامش به سوی سپاه امام حسین میرود تا او را یاری دهد.
پروانه های سرگردان» نوشته صادق ذکرمیار/ ارائه تو سط زینب طاهری(دانش آموز)
این داستان مصور و رنگی که برای گروه سنی "ب "و "ج "به چاپ رسیده، براساس خاطرهای از خانم "زهرا اشراقی "نوه حضرت امام خمینی (ره) نگارشیافته، مربوط به آخرین روزهای حیات امام خمینی (ره) است" .فاطمه "و "علی "نوههای امام خمینی (ره) در روزهایی که ایشان در بیمارستانبستری هستند بسیار اظهار دلتنگی میکنند و دلشان میخواهد به ملاقات او بروند .این دو یک روز پس از عمل جراحی ایشان به ملاقاتش میروند اماآن حضرت دیگر نمیتواند با آنها بازی کند و آنها را بخنداند در نتیجهناراحت و پریشان به منزل باز میگردند تا اینکه امام در اثر بیماری از دنیا میروند . |
"شازده کدو "نوشته مرتضی دانشمند/ ارائه توسط ساناز طاهری (دانش آموز)
ممل‘ که در روستای ‘‘براسان‘‘ با خانواده خود زندگی می کرد با شوق و ذوق روی قطعه زمین کوچکی که پدرش به او عیدی داده بود مشغول کار شد. وقتی جالیز آماده کاشت شد و آن را بسختی آبیاری کرد، نوبت کاشتن تخمهای خیس خورده کدو، خربزه و هندوانه شد و بعد هم ممل به تقلید از پدرش، با لباسهای کهنه یک مترسک کوچک برای جالیز خود درست کرد. در کنار کار زیاد روی جالیز، نمره درسهای ممل چندان تعریفی نداشت ولی همه امیدش به جالیز و محصول آن بود تا نشان دهد که پسر تنبل و بی هنری نبوده است. نگرانی از بادهای گرم و دغدغه نمره درسها او را راحت نمی گذاشت. سرانجام آخرین امتحان ثلث سوم، امتحان هنر و کاردستی، فرا رسید، اما ممل باز هم بد شانسی آورد .
امام , ,نشست ,خمینی ,دانش ,کوفه ,امام خمینی ,دانش آموز ,کتابخانه امام ,او را ,مرد پیشگو ,امام خمینی فلاورجان
درباره این سایت